نیلوفر آبی
ای رها در جذبه ی آغوش عشق ساکن گلخانه ی گلپوش عشق ای تمنای تمناهای من ای طلوع طالع فرداهای من در تو پنهان ویژگیهای شراب خلسه ی شیرین مستی های ناب ای همه پرواز من پرواز کن کوچ موعود مرا آغاز کن با تو می باید که مدهوشی کنم قصد اقلیم فراموشی کنم ترک گویم سرزمین رنگ را چاره سازم این دل دلتنگ را خسته جانم اوج تسکینم تویی تار و پود جان شیرینم تویی واژه بکری تو را باید سرود قفل اعجازی تو را باید گشود طرح تقدیری تو را باید کشید نبض احساسی تو را باید شنید حرمت عشقی تو را باید شناخت از تو باید قبله گاهی تازه ساخت سبز من ای سبز تر از متن دشت با تو باید از حریم تن گذشت روح باید شد سبکبال و سپید با تو تا معراج باید پر کشید من چه بودم قهر و نفرین و زوال تشنه کام آروزهای محال رهنورد معبر بیهودگی آزمند واحه ی آسودگی پیش از این بنیاد خاکی داشتم ذات مخلوق مغاکی داشتم در نفس هایم غریو مرگ بود سرنوشتم سرنوشت برگ بود ای پر از آوازه ی اعجازها ای کلید شهر رمز و راز ها با تو اهریمن ز جسمم دور شد از تو ظلمتگاه روحم نور شد از تو صافی شد وجود خاکی ام من زمینی نیستم، افلاکیم
موضوع مطلب : آمار وبلاگ بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 143530
آخرین مطالب نویسندگان حسین (13)
|
|